قرارمون تو آسمون | ||
دیگر " من " نمانده است " من " در رواق های تو در تو گیر کرده است " من " مثل چهلچراغ از ایوان طلایت آویزان شده " من " دخیل شده به پنجره فولادت " من " مثل کودک یتیمی جا مانده و در ازدحام حرمت گمشده است ..............
تو پیدایش کن ..... یا رضا [ دوشنبه 91/3/29 ] [ 8:15 عصر ] [ مهربون تر از خورشید ]
به شیشه های اتاقم دوباره «ها » کردم و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد به پای شیشه نشستم « رضا رضا » کردم [ پنج شنبه 91/3/25 ] [ 8:7 عصر ] [ مهربون تر از خورشید ]
ای مهربان من، ای مهربان ترین ، ای مهر به آن مرا «ترین» ، ای بانی مهربانی ، ای مهر من ، ای مهر، ای من ، ای هوای من ، آه ! ای خدای مهربانی ، ای مهربان خدای ، ای خدای من ....... ای مرهم زخمهای من ، زخمی ام ، دلم خون است ، مرا دریاب ! خودت می دانی از بی کسی ، بی چیزی ، بی عشقی ،بی همزبانی ، بی عاطفگی ، بی وفایی و بی ...... نه اینها همه بهانه است . درد من بی «تو» یی است . مرا دریاب ! تو بیا که خانه از آن توست ، ای صاحبخانه ، « ای مالک الملک ! » [ پنج شنبه 91/3/25 ] [ 6:30 عصر ] [ مهربون تر از خورشید ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |