سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قرارمون تو آسمون
 
لینک دوستان

 

دلم یه ذره شده تا بیام میون حرمت
اگر چه دورم از حرم به من رسیده کرمت

تو مهربونترینی و رأفت تو جهانیه
هر کسی عاشق تو شد شیعه آسمانیه

تو که راه رسیدن ما به خدایی آقا جون
شکر خدا که ما شدیم امام رضایی آقا جون

کبوتر حرم منم دلداده ی مشهدِتم
دلم به مهر تو طلاست که خشتی از گنبدتم

یک نگاهی کن به دلم ببین چقدر دوست دارم
به پای مهربونی ِ تو زندگیمو می گذارم

امام رضا ولم نکن که بی تو بیچاره می شم
بی تو پناهی ندارم مونده و آواره می شم

هزار و یک اسم خدا نهان به اسم تو رضاست
سلسلة الذهب می گه دلم با حُبّ تو طلاست

باب الحوائج زاده ای از تو می شیم حاجت روا
تا زنده ایم فقط می گیم قربون تو امام رضا

بعد از نماز سلامی به شاه کربلا می دم
بین حسین و مهدی تون سلام به تو رضا می دم

سلام می دم امید دارم جواب سلامم بدی
به وقت مرگم ببینم به دیدن من اومدی

قشنگ تر از بهشت شده مرقد تو آقا ولی
خوب می دونی قشنگ نبود اگه حرم گدا نداشت


[ شنبه 91/4/24 ] [ 7:41 عصر ] [ مهربون تر از خورشید ]

از بیل گیتس پرسیدن از تو ثروتمند تر هم هست ؟

در جواب گفت بله فقط یک نفر . پرسیدن ک....ی؟

در جواب گفت سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و تازه اندیشه ی طراحی مایکروسافت و تو ذهنم پی ریزی می کردم ، در فرودگاهی در نیویورک قبل از پرواز چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد . از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد ، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پرتوجه من و دید گفت این روزنامه مال خودت ،بخشیدمش به خودت ،بردار برای خودت .

 

گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت .

 

سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و توی همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت ، گفتم پسر جون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی . هرکسی میاد اینجا دچار این مسأله میشه بهش می بخشی ؟

پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که می بخشم .

 

 به قدری این جمله و نگاه پسر تو ذهن من مونده که خدایا این بر مبنای چه احساسی اینا رو میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟

زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم .

گروهی تشکیل دادم بعد از 19 سال گفتم که برید و اونی که در فلان فرودگاه روزنامه میفروخت و پیدا کنید. یک ماه و نیم مطالعه کردند و متوجه شدند یک فرد سیاه پوسته که الان دربان یک سالن تئاتره . خلاصه دعوتش کردن اداره .

ازش پرسیدم من و میشناسی . کفت بله ، جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا میشناسدتون .

سالها پیش زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم

گفت که طبیعیه . این حس وحال خودم بود

گفتم میدونی چه کارت دارم ،میخوام اون محبتی که به من کردی و جبران کنم

گفت که چطوری ؟

گفتم هر چیزی که بخوای بهت میدم

(خود بیل گیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت می کرد)

پسره سیاه پوست گفت هرچی بخوام بهم میدی ؟

گفتم هرچی که بخوای

گفت هرچی بخوام ؟

گفتم آره ،هرچی که بخوای بهت میدم

من به 50 کشور آفریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو می بخشم .

 گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی

پرسیدم واسه چی نمیتونم جبران کنم ؟

پسره سیاه پوست گفت که : فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم ولی تو تو اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه .

 

 

بیل گیتس میگه همواره احساس میکنم ثروتمند تر از من کسی نیست جز این جوان 32 ساله ......

(بخشش در عین نداری زیبا ترین حس دنیا رو بهت میده . به امتحانش می ارزه )


[ شنبه 91/4/24 ] [ 7:29 عصر ] [ مهربون تر از خورشید ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب