قرارمون تو آسمون | ||
در جوانمردی پر آوازه بود قرار بود همراه و همدل دل شکسته ام باشد ... درد که به دلم می آمد... سراپا گوش میشد و سنگ صبور بود
مهربان بود و غمخوار سرحال بود و پر انرژی ... از خودم خسته بودم و دلگیر از درون شکسته بودم و زخم خورده ...
به دنبال مرهمی میگشتم تا اینکه ... آن مرد آمد آمد تا مرهم زخم هایم باشد اما... زخم هایم آنقدر عمیق بودند که آن مرد هم نتوانست کاری بکند ...
دل سوخته بود و قلب زخمی... جان و تن خسته و روح در هم شکسته ...
از هیچ کس کاری ساخته نیست جز آن مرد که هنوز نیامده .... [ یادداشت ثابت - جمعه 91/12/12 ] [ 11:19 صبح ] [ مهربون تر از خورشید ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |